ماهیگیر فداکار
اتل متل توتوله رفتم لب رودخونه دیدم دوتا کوتوله شنا بلدنبودند اما تو آب پریدند رودخونه ی پر از آب می رفت به سوی مرداب یه ماهیگیر با قلاب ایستاده بود لب آب کوتوله ها داد زدند هردوتا فریادزدند: کمک کمک، ای ماهیگیر ما دوتا را از آب بگیر ماهیگیرفداکار اون مرد خوب و پرکار می خواست ماهی بگیره اما به جای ماهی کوتوله ها را کرد شکار ...