وبلاگ کودک منوبلاگ کودک من، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره

کودک من

شلوار

عقب برو عقب 🤔

بابا: برو عقب برو عقب... عقب عقب ... و محمدصادق ۱۵ ماهه کم کم می ره عقب  می ره و می ره و با لبخند ملیحی عقب تر می ره. بابا: حالا ۱ ۲ ۳ ... بدو بیا بغلم  و محمدصادق ۱۵ ماهه بدو بدو تا به دستهای باز بابا برسه و بابا تا بالا بالاها بغلش کنه و دوباره این بازی تکرار می شه و صدای خنده اش بلندتر از قبل    ...
27 آبان 1398

تولد حضرت محمد(ص) و امام صادق (ع)

روز تولد حضرت محمد (ص) و امام صادق (ع) فهمیدیم که گل پسری داریم و نام محمدصادق رو براش انتخاب کردیم.  پارسال تولد حضرت محمد و امام صادق عدس پلو درست کردم و بین فامیل پخش کردیم.  امسال هم مثل سال قبل😊 مامانم می گه: هر سال این نذری رو انجام بده و در آخر بسپارش دست زنش که اون انجامش بده😀 و کیک خوشمزه ما که خانم باغبان عزیز زحمت درست کردنش رو کشیدند.    ...
26 آبان 1398

چشم چشم دو ابرو

بچه ها تو سن ۱ سالگی که می رسن ، سراغ مداد و خودکار و کاغذ می رن و ماها باید این عملکرد رو حسابگرانه هدایت کنیم. مداد و دفتر نقاشی رو به محمدصادق می دم و بهش می گم: خط بکش... خودم هم شروع می کنم به خط کشیدن. رنگ مداد رو عوض می کنم و براش جالب تر می شه و از رنگهای مختلف لذت می بره.‌ نقاشی می کشم و همزمان با کشیدن نقاشی داستانی رو از خودم براش تعریف می کنم. تا به لحظه کشیدن "چشم چشم دو ابرو" می رسم ... و علاقه اش بیشتر می شه و با ایما و اشاره ازم می خواد که دوباره این شعر رو بخونم و نقاشی اش رو بکشم. الان محمدصادق ۱۵ ماهشه و وقتی بهش می گم : دفتر نقاشی رو بیار تا چشم چشم دو ابرو رو بکشم زودی می ره تو اتاق و دفت...
19 آبان 1398

بنداز تو سبد😊

سبد اسباب بازی هاش رو خالی کرد و کمی با اسباب بازی هاش بازی کرد خسته شد و آماده بهانه گیری بهش گفتم : بیا اسباب بازی ها رو داخل سبد بزاریم. شنیداریش خوبه و با گفتن جمله من، اولین اسباب بازی رو داخل سبد انداخت. حالا نوبت اون بود که اسم اسباب بازی ها رو بهش بگم. قورباغه رو بنداز تو سبد عروسک رو بیار و بنداز تو سبد حالا نوبت جغجغه است. و کم کم تمام اسباب بازی ها جمع شد بچه ام اینقدر تو حس رفت ، که سبد رو هم برد تو اتاقش گذاشت😀 ...
18 آبان 1398
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کودک من می باشد