گربه که دست فروشه بلای جان موشه هرچی پفک می گنده با کلک و با خنده جمع می کنه یه گوشه به موشه می فروشه موشه دو تا گوش داره عقل نداره هوش داره بهش بگین نگیره مریض می شه ، می میره ...
ده ، بیست ، چی میشه ؟ ده ، بیست ، سی می شه یک ماه ما ، سی روزه داغه! لبت نسوزه ! ده ، بیست ، سی ، پنجاه غلط ، غلط ، اشتباه من چهلم ، چهل کو ؟ یادم نبود ! بیا تو ...
تو خونه مامان خنده به لب داره دنيا مي خنده به ما شادي مياره بابا که از در مياد با بوسه شيرين براي ما بچه ها هديه مياره تو باغچه خونه ما پر از گل و گياهه اگه رو سبزه و گل بذاريم پا گناهه ما مثل شاپرکها مي رقصيم دور گلها با هم آواز مي خونيم تو اين خونه زيبا ...
با صدای زنگ در مادرم از جا پرید گفت با شادی به من پستچی از راه رسید من دویدم پشت در گفتمش کی آمده ؟ با صدایی مهربان گفت پستچی آمده باز کردم در به شوق با ادب گفتم : سلام بر لبش لبخند بود در نگاه او پیام داد یک پاکت به من پاکتی با تمبر پست گفت دارم مژده ای نامه ی بابای توست ...
پروانه خیلی خیلی قند و نبات قاپ می زد هی شیرینی کِش می رفت هی شکلات قاپ می زد هر کی می گفت قند نخور یه ذره گوش نمی کرد تا که یهو یه روزی دندونکش گرفت درد با یه لپ قلمبه پا شد و رفت به دکتر دندونکش رو دکتر کشید و گفت : قند بخور ! ...
یک گل سرخ تو گلدون رو میزِ توی ایوون یک گل داریم یک گلدون یک پسر مهربون دو چشم دو گوش دوتا پا دو تا دندون زیبا دو دست بالای بالا دعا برای بابا سه گربه نازنازی دارن میرن به بازی سه کاموا و سه گربه سه سیب سرخ گنده ۴ تا پرنده بودن بی آب و دونه بودن یه بچه آبشون داد دونه ی نابشون داد ۵ تا قایق روی آب ۵ تا بچه روی تاب بازی و شادی تا کی دیگه رسید وقت خواب ...