ماهی من طلاییه ، کوچکه تنش پر از پولکه داره تو حوض آب شنا می کنه برای من لبهاشو هی می بنده وا می کنه فکر می کنم یه چیزی می خواد بگه تو گوشم شاید می خواد که من هم یه دست لباس پولکی بپوشم ...
دوباره اومد از راه عید علی اعلا تو ماه خوب رجب روز قشنگ بابا من و ماه و ستاره دلامون بی قراره بابای مهربونم جونم قابل نداره می بوسم من از اینجا دست و پا و سرت را روز پدر مبارک دعایم کن تو بابا ...
اینجا چیه ، نونواییه نونوا کیه ، کارش چیه ؟ یه پیرمرد مهربون خنده به لب ، شیرین زبون با دستای لرزون و پیر مشغوله با آرد و خمیر خمیر رو چونه می کنه دونه به دونه می کنه چونه ها رو پهن می کنه تنور رو روشن می کنه با چونه ها نون می پزه نون های خیلی خوشمزه یه گوشه هم مورچه و کک به نونوا می کنن کمک مورچه درست کرده چونه کک به تنور می چسبونه اون ها با هم نون می پزند نون های ارزون می پزند ...
از پشت کوه دوباره خورشید خانوم در اومد با کفشای طلا و پیرهنی از زر اومد آهسته تو آسمون چرخی زد و هی خندید ستاره ها رو آروم از توی آسمون چید با دستای قشنگش ابرا رو جابه جا کرد از اون بالا با شادی به آدما نیگا کرد دامنشو تکون داد رو خونه ها نور پاشید آدمها خوشحال شدن خورشید بااونها خندید... ...
دوچرخه ام دوچرخه چرخ های چرخون دارم رکاب و زنجیر دارم ترمز و فرمون دارم تند میرم و تند میام ساده ترم از موتور وسیله ی ورزشم نه دود دارم نه گُر گُر تو هم بیا سوار شو بپر به روی زینم فرمون و محکم بگیر رکاب بزن ببینم ...
من یار مهربانم دانا و خوش بیانم گویم سخن فراوان با آن که بی زبانم پندت دهم فراوان من یار پند دانم من دوستی هنرمند با سود و بی زیانم از من مباش غافل من یار مهربانم ...
موش موشی خوابش میاد بوی جورابش میاد میون خواب می بینه که هرکجا می شینه پیشی یهو در می ره عقب ، عقب تر می ره بعدش فرار می کنه داد و هوار می کنه می گه : امان از این موش با این جوراب بد بوش ! ...