وبلاگ کودک منوبلاگ کودک من، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

کودک من

شلوار

گزارش مهد کودک ساجده خانم

1394/7/11 8:31
نویسنده : وبلاگ کودک من
2,227 بازدید
اشتراک گذاری

کودک من

سال گذشته بعد از عید نوروز 15 روز ساجده رو مهد گذاشتم. با اینکه عمه اش تو مهد کار می کرد ولی 3 روز اول براش سخت بود که از من جدا بشه. ولی بالاخره عادت کرد. تو اون 15 روز مطالب اخلاقی و درسی زیادی رو یاد گرفته بود و اونجا بود که به معجزه مهد پی بردم.

اگر خاطرتون باشه حدود 1 سال و نیم پیش یه کلیپی از یکی از مستخدمین مهد یکی از شهرها بیرون اومد که با وضع تاسف باری با بچه ها رفتار میکرد و بعد از دیدن اون کلیپ ترس برخورد مربی ها در مهد رو داشتم و از این بابت ساجده رو تو مهد که عمه اش کار می کنه گذاشتم. با اینکه امکانات این مهد خیلی ناچیزه ولی دیگه خیالم راحته که یکی از خودمون اونجا هست که هوای دخترمو داشته باشه.

اینو گفتم که بدونید همیشه سرکشی به مهد بچه هاتون رو داشته باشید و همیشه از بچه هاتون بخواهید که براتون بگن امروز تو مهد چی گذشت. تعداد بچه های مهد ساجده 20 نفرن که شامل مهدکودکی ها و پیش دبستانی ها هست و چون تعداد بچه ها کم هست مسلما مزیت های زیادی داره. بهرحال بگذریم . . .

الان هفته دوم هست که ساجده به مهد می ره. از 2 هفته قبل تمام تلاشم رو کردم که شب زود بخوابه. ساعت 9 یا 9و نیم چراغ ها رو خاموش می کنم و یه جورایی خاموشی رو اعلام می کنم که دیگه وقت خوابه. و جالب اینجاست دیگه قانون رو می دونه و لالا می شه. به این نتیجه رسیدم که تا وقتیکه ما بزرگترها بیدار باشیم بچه ها هم بیدارن. وقت خاموشی منم یا ساجده می خوابم و کلا یه جورایی به زود خوابیدن عادت کردیم. بهر حال بگذریم . . .

این ماه سوره توحید و سوره کوثر رو بهش یاد می دن و منم سعی می کنم تو خونه تکرار کنم تا بیشتر ملکه ذهن اش بشه. در مورد شعرها هم هنوز واحد کاری بهمون ندادن تا بدونم چی باهاش کار می کنن ولی پیگیرش هستم. یه پیشنهادی که می خوام به مدیر مهدشون بدم اینه که قبل و بعد از غذا بسم الله و الحمدالله یا خدایا شکر رو به بچه ها بگن. ساجده همیشه تو خونه قبل و بعد از غذا اینو می گه و باید ببینم تو مهدشون اینو بهشون می گن یا نه. لازمه که والدین پیشنهاداتی رو در زمینه تربیتی به مربی ها بگن. بهر حال بگذریم ...

راستی دو مطلب رو خونده بودم ... اولین مطلب که می گفت... یه وقتی می رسه که به دیوارهای خونه ات نگاه می کنی و دلت برای روزهایی که بچه ات دیوار رو خط خطی می کرد تنگ می شه. یه وقتی می رسه که وقتی پشت مبل و یا پشتی رو نگاه می کنی دیگه پوست شکلات و چیزهای دیگه رو نمی بینی. یه وقتی می رسه که ... نتیجه گیری این مطلب با خودتون.

دومین مطلب که می گفت... به بچه ات مثل بچه همسایه رفتار کن. با این تفاوت که بچه همسایه 2 ساعت مهمونته ولی بچه خودت چند سال مهمونته. وقتی این مطلب رو برای بابای ساجده خوندم در جواب بهم گفت: با این تفاوت که هیچ مسولیت تربیتی در قبال بچه همسایه نداری ولی در قبال تربیت بچه ات مسول هستی... و نتیجه گیری این مطلب با خودتون.

از اون وقتی که این مطلب رو خوندم نسبت به کارهای ساجده صبورتر شدم.

خیلی خوشحال می شم مامان های عزیز یه گزارشی از مهدهای دلبندهاشون رو برامون بفرستن تا بنام خودشون ثبت بشه.

پی نوشت :

امروز واحد کار مهرماه رو بهمون دادن و وقتی که شعرها رو خواستم با ساجده کار کنم دیدم اون جلوتر از من شعرها رو می خوند و کلا خیلی ذوق کردم.

پسندها (3)

نظرات (2)

مامان نفیسه
13 مهر 94 8:33
جیگر خانوم خوشکل
مامان صبا
15 مهر 94 19:16
سلام سپیده جون،مبارک باشه، صبا هم رسما از اول مهر وارد مهد کودک شده،اتفاقا من هم صبا رو میخواست. یک مهد بسیار خوب وبا امکانات خیلی زیاد بگذارم اما صبا با 2هفته رفتن به اونجا اصلا نمی خواست که به اونجا ببرمش،اما تا اینکه یکی از دوستان صیانت که در مهدی که از لحاظ ستاره هم تعداد اون مهد بود ولیکن به صورت لوکس نبود خوشش اومده وبا خوشحالی تمام به اون مهد میره،مربیش،هم خیلی خوبه،اتفاقا دیروز کتابهای رو دادند که براش جلد کنم،میدونی،نکته جالب کجاست اینه که با امکانات کم خلاقیت بچه های اینجا واقعا بالا تر است
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کودک من می باشد