جشن دندونی آقا علی
جشن دندونی علی جان
در ورودی خونه:روی دندونا نوشته سلام /به جشن /دندونی من /خوش اومدید:
گیفتها که روی آشها بود
پشتشم شعری بود که مامان علی جون گفته:
چندوقتی بود که لثه هام میخارید اشکای من مثل بارون میبارید
حوصله همه سراومد دیگه مامان میگفت که درنمیاد دیگه
یهو یه شب با گریه که خوابیدم صبح پاشدم یه چیز خوبی دیدم
مروارید سفید و زیبایی بود میخندیدم تو دهنم پیدا بود
کیک دندونی
ژله دندونی
با تشکر فراوان از مامان آقا علی
http://alipesariema.niniweblog.com
لینک طرز درست کردن آش دندونی و تزیینات آش
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی